كیستی ابلیس
ابلیس در تحلیل و گزارشهای قرآنی، شیطان بزرگ از جنیان(1)؛ و آفریده شده از آتش(2) است كه عامل اخراج آدم(علیه السلام) و حوا از بهشت گردید.(3)
این نام برگرفته از واژه بلس است. ابلاس در زبان عربی به معنای یاس و نومیدی است و ابلیس را از آن رو به این نام یاد كردهاند كه از رحمت الهی مایوس شد.(4) ابلیس در میان فرشتگان میزیست و از سوی خداوند مامور به سجده بر حضرت آدم شد.(5) وی به جهت خود برتربینی از سجده به آدم سر باز زد.(6) ابلیس آنگاه در بهشت به سراغ آدم رفت و با عنوان خیرخواهی كوشید تا او را بفریبد.(7) وی با وسوسه آدم(ع) در بهشت و شبهه افكنی در ذهن او عامل لغزش و عصیان آدم از خدا(8) شد به گونهای كه آدم(ع) با عصیان و لغزش و خوردن از درخت ممنوع به تطمیع ابلیس كه به سلطنت جاویدان یا فرشتگی دست مییابی، گرفتار دو مشكل شد: نخست این كه با خوردن از درخت ممنوع برهنه و لخت شد و بدن زمینیاش آشكار گشت و شرمگاه و دیگر اعضای او نمایان شد به گونهای كه نیاز به پوششی غیر از پوشش طبیعی پیدا كرد كه در بهشت از آن برخوردار بود و عیبها و تن خاكیاش با نقصها و كمبودهای نهانش هویدا شد(9) دیگر آن كه از بهشت رانده شد.
ابلیس نماد تكبر
ابلیس در قرآن، نماد تكبر و استكبار و عصیان و نیز دشمن آشكار انسان است كه میكوشد به هر شكل و روشی انسان را به بند كشیده و گمراه و بدبخت سازد.(10) قرآن ریشه این دشمنی را خودبرتربینی برمیشمارد كه موجب شد اطاعت انسان را به عنوان خلیفه خداوند نپذیرد و با عصیان خویش به جنگ با انسان و خدا برود.
ابلیس در میان فرشتگان میزیست و از سوی خداوند مامور به سجده بر حضرت آدم شد. وی به جهت خود برتربینی از سجده به آدم سر باز زد. ابلیس آنگاه در بهشت به سراغ آدم رفت و با عنوان خیرخواهی كوشید تا او را بفریبد. وی با وسوسه آدم(ع) در بهشت و شبهه افكنی در ذهن او عامل لغزش و عصیان آدم از خدا شد.
این دشمن در تحلیل و گزارشهای قرآنی از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بی شناخت خصوصیات و رفتارهای او نمیتوان از دست اذیت و آزارهایش در امان ماند. ویژگی مهم ابلیس پنهان بودن وی از چشم انسان است. وجود جنی او كه ریشه در آتش دارد این امكان را برایش فراهم كرده است تا انسان را ببیند در حالی كه دیده نشود.(11) از این روست كه قرآن به اشكال مختلف و در آیات متعددی به این دشمن پرداخته و شیوهها و روشهای او را تحلیل و تبیین نموده تا انسان با بهرهگیری از آموزشها و تواناییهایی كه در ذاتش سرشته و امانت نهاده شده است خود را از شر و آسیبهای او در امان نگه دارد.
خداوند در آیه 50 سوره كهف به انسان هشدار میدهد كه نسبت به دشمنی ابلیس هوشیار باشد. با آن كه از نظر قرآن این دشمنی ابلیس آشكار است(12) ولی به نظر میرسد مردم كمتری به این دشمن توجه دارند.
ابلیس پنهان، دشمن آشكار
تعبیر قرآن به "عدو مبین" یعنی "دشمن آشكار" با توجه به این كه ابلیس موجودی ناپیدا برای آدمی است و انسان نمیتواند وی را ببیند، شاید به این علت باشد كه ابلیس به هیچ وجه حاضر به دست برداشتن از دشمنی خویش با انسان نیست و آشكارا اعلام داشته كه با آدم(علیه السلام) و فرزندان وی دشمن است و تا آنان را به گمراهی و بدبختی نكشاند دست برنمیدارد.(13) ابلیس برای رسیدن به این مقصد از خداوند مهلت میگیرد كه تا قیامت این فرصت را داشته باشد مردم را گمراه كند(14) ولی خداوند به وی مهلت میدهد تا زمانی معین این امكان را داشته باشد كه به گمراهی مردمان مشغول باشد.(15)
به نظر میرسد این "وقت معین" دارای دو مفهوم باشد نخست آن كه شاید مراد از وقت معلوم این باشد كه وی بتواند تا زمان مرگ آدمی در روی زمین او را گمراه كند ولی اجازه نداشته باشد پس از مرگ و در عالم برزخ و عالم مثال به انسان دسترسی داشته باشد. گمانه دوم این است كه به وی اجازه داده شده است تا زمانی كه حكومت حضرت مهدی(علیه السلام) برپا نشده به این كار خویش ادامه دهد ولی پس از آن قادر نباشد به گمراهی مردم اقدام كند.
آدم(ع) با عصیان و لغزش و خوردن از درخت ممنوع به تطمیع ابلیس كه به سلطنت جاویدان یا فرشتگی دست مییابی، گرفتار دو مشكل شد: نخست این كه با خوردن از درخت ممنوع برهنه و لخت شد و بدن زمینیاش آشكار گشت و شرمگاه و دیگر اعضای او نمایان شد به گونهای كه نیاز به پوششی غیر از پوشش طبیعی پیدا كرد كه در بهشت از آن برخوردار بود و عیبها و تن خاكیاش با نقصها و كمبودهای نهانش هویدا شد دیگر آن كه از بهشت رانده شد.
قرآن ضمن گزارش كامل از علت دشمنی ابلیس نسبت به حضرت آدم به این نكته اشاره میكند كه این دشمنی، خاص فردی نیست بلكه عموم بشریت را شامل میشود و در حقیقت ابلیس سوگند خورده است تا همه بشر را گمراه و بدبخت سازد و از اطاعت و پیروی خدا باز دارد.(16)
البته گروه بسیار اندكی را از این مسئله جدا میسازد كه اینان همان بندگان صالح در تعبیر ابلیس است.(17)
به نظر میرسد كه این گروهی كه استثنا شدهاند كسانی هستند كه ابلیس خود میدانست كه راهی برای گمراهی آنان ندارد.(18)
قرآن از دوستی انسان با ابلیس كه دشمن آشكار انسانی است پرهیز میدهد(19) و بیان میكند كه ابلیس میكوشد همچنان كه خود از امر پروردگارش سرپیچید و راه فسق و فجور را در پیش گرفت مردم را به فسق و عصیان بكشاند و مردمان را جزو ستمگران و ظالمین قرار دهد.(20)
دیدگاه ابلیس نسبت به انسان
ابلیس موجودی مختار همانند دیگر جنیان است و میتواند بر پایه اراده خویش اطاعت و یا عصیان پیشه گیرد.(21) وی میتواند انسانها را با وسوسه و اغواگری از راه بدر كند و گمراه نماید.(22)
به نظر ابلیس جنس انسان از ماده بی ارزشی آفریده شده (لجن و گل بدبو) بنابراین قابلیت آن را ندارد كه مورد اطاعت و سجده قرار گیرد.(23) این موجود دارای فرزند است و خود و فرزندانش به كینه رانده شدن از درگاه خدا میكوشند تا فرزندان آدمی را گمراه و بدبخت سازند. او موجودی عصیانگر(24) و ملعون و رانده شده از درگاه خداوندی است.(25) و ریشه اخراج وی از جایگاه رفیع در میان فرشتگان استكبار او بوده است.(26)
به نظر شیطان آدم قابل تكریم و احترام و اطاعت نیست(27) و به كینهای كه از وی در دل دارد میكوشد او و فرزندانش را گمراه كند. از این رو با توجه به تواناییهایی كه در اغواگری و فریب و وسوسه دارد آدمی را به دام میاندازد و میكوشد تا بر پایه آن، بدبختی و شقاوت ابدی را نصیب انسان كند. وی برای دستیابی به این هدف از روشهایی بهره میبرد كه در اینجا به برخی از آنها با توجه به آیات قرآنی اشاره میشود.
روشهای اغواگری ابلیس
ابلیس برای دستیابی به هدف خود كه سوگند خورده و به آن پایبند است از شیوههای متفاوتی استفاده میكند تا انسان، منحرف و گمراه شود.(28) از جمله این روشها میتوان به آهنگ باطل اشاره كرد. وی با ایجاد صوت خاصی میكوشد تا آدمی را از حق و حقیقت دور سازد. شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل همین آیه منظور از گمراه كردن با صوت و صدا را آهنگهای باطلی دانسته است كه مصداق آن غنا و صداهایی است كه آدمی را به گمراهی و گناه میخواند.
ویژگی مهم ابلیس پنهان بودن وی از چشم انسان است. وجود جنی او كه ریشه در آتش دارد این امكان را برایش فراهم كرده است تا انسان را ببیند در حالی كه دیده نشود. از این روست كه قرآن به اشكال مختلف و در آیات متعددی به این دشمن پرداخته و شیوهها و روشهای او را تحلیل و تبیین نموده تا انسان با بهرهگیری از آموزشها و تواناییهایی كه در ذاتش سرشته و امانت نهاده شده است خود را از شر و آسیبهای او در امان نگه دارد.
به نظر میرسد كه صوت، اختصاص به آهنگهای باطل و نوازندگی نداشته باشد بلكه گاه در گوش جان آدمی زمزمه میكند كه ما امروزه از آن به بیماری اسكیزوفرنی و یا شیزوفرنی یاد میكنیم.
بسیاری از افراد روان پریش بر این باورند كه شخصی در گوش آنان زمزمه میكند و آنان را به گناه و یا كفر دعوت میكند و یا میخواهد پدر و مادر و یا خواهر خود را بكشند و یا به دیگری آسیب برسانند و یا این كه دیگری میكوشد تا به وی آسیب برساند. به نظر میرسد كه ابلیس این توانایی را داراست تا در گوش برخی زمزمه شیطانی بخواند و آنان را با صوت خویش گمراه و بدبخت سازد.
شیطان برای رسیدن به مقصود خویش از سواره نظام و پیاده نظام گستردهای برای اغوای انسان استفاده میكند(29) این سواره نظام و پیاده نظام با شیوههای مختلف به جنگ انسان میآیند و از هر ابزاری برای تسلط بر بشر بهره میبرند. بنابراین انسان میبایست بسیار هوشیار و آگاه باشد تا از شر و بدی دشمنانی اینگونه قدرتمند و فراوان در امان بماند.
از روشهای نفوذ و تسلط شیطان بر آدمی بهرهگیری از سوگندهای دروغین است. قرآن گزارش میدهد كه ابلیس چگونه با بهرهگیری از این شیوه توانست بر آدم چیره شود و مهار كنش و واكنشهای وی را در اختیار گیرد و او را وادار سازد به دست خود عصیان كند و از میوه ممنوع بخورد و از بهشت رانده شود.(30)
ایجاد آرزوهای موهوم و دروغین و وعدههای نادرست در انسان از روشهایی است كه ابلیس برای دستیابی به اهداف خود از آن بهره میبرد. در داستان حضرت آدم دیده شد كه چگونه وی را به وعده جاویدانگی و سلطنت پایدار و یا فرشته شدن و در امان ماندن از آسیبهای احتمالی و مشكلات آن، گمراه كرد و او را وادار كرد از میوه ممنوع بخورد و از بهشت و نعمتهای آن محروم گردد و اگر پذیرش توبه و هبوط وی به زمین نبود به عنوان شقی ابدی گرفتار دوزخ و خشم الهی میشد.(31)
وعدههای فریبنده شیطان از مواردی است كه خداوند در آیات 61 و 64 سوره اسراء به آن اشاره میكند و توضیح میدهد كه چگونه او از این روش برای دستیابی به اهداف خود بهره میبرد.
تزیین اعمال ناپسند نزد مردم و نشان دادن كارهای نادرست و ناروا به عنوان اعمال درست و پسندیده از روشهائی است كه ابلیس برای گمراهی مردم و عصیان خداوند به كار میگیرد. قرآن در آیه 32 تا 39 سوره حجر به این مسئله اشاره و بیان میكند كه چگونه ابلیس توانست از این راه آدم را بفریبد و گمراه سازد.
این "وقت معین" دارای دو مفهوم باشد نخست آن كه شاید مراد از وقت معلوم این باشد كه وی بتواند تا زمان مرگ آدمی در روی زمین او را گمراه كند ولی اجازه نداشته باشد پس از مرگ و در عالم برزخ و عالم مثال به انسان دسترسی داشته باشد. گمانه دوم این است كه به وی اجازه داده شده است تا زمانی كه حكومت حضرت مهدی(علیه السلام) برپا نشده به این كار خویش ادامه دهد ولی پس از آن قادر نباشد به گمراهی مردم اقدام كند.
وسوسهگری، مهمترین روش شیطان
وسوسهگری مهمترین و اساسیترین شیوهای است كه ابلیس برای فریب و گمراهی مردم از آن بهره میبرد كه در داستان آدم به خوبی روشن شده است. انسان به طور كلی در برابر وسوسهها عاجز و ناتوان است و واكنش خوبی نسبت به آن انجام نمیدهد تا از آن برهد. از این رو بهتر است كه در برابر هر وسوسه این را توجه داشته باشد كه آیا مطابق آموزههای الهی است یا مخالف آن میباشد. دام ابلیس وسوسهگری است كه در آیات چندی به آن اشاره شده است.(32) مكر و فریب از راههای دیگر ابلیس است كه در آیه 20 تا 22 اعراف به آن اشاره شده است و امری است كه همگان با آن آشنا و خطر آن را میشناسند.
ابلیس برای دستیابی به اهداف خود از هر روش و شیوهای استفاده میكند و چیزی را فرو نمیگذارد، از این رو سوگند خورده است كه در راه دشمنی با آدم و فرزندانش از همه روشها استفاده خواهد كرد. از این رو در اموال و دارایی و حتی فرزندان آدم شریك میشود تا به وسیله عزیزترین و گرامیترین وجود بشری انسان را گمراه كند.(33)
از دیگر راههای او ایجاد بی اعتقادی به آخرت در انسان است كه زمینهساز سلطه ابلیس است.(34)
البته این سلطه چنان كه گفته شد منحصر در پیروان گمراه ابلیس است(35) و از این كه بتواند بر همگان به خصوص بندگان خاص سلطه یابد عاجز است. این بندگان خاص همان كسانی هستند كه قرآن از آنان به بندگان صالح خدا و در تفاسیر عرفانی به انسان كامل یاد میشود.
اینها نمونههایی از روشهایی است كه قرآن به عنوان شیوههای ابلیس برای گمراهی مردم بیان میكند. این روشها به گونهای است كه بیشتر مردم از طریق آن در دام ابلیس گرفتار و بدبخت و شقی میشوند.
ذكر این نكته هم خالی از لطف نیست كه قرآن برای رهایی سلطه و یا مصونیت یابی از سلطه ابلیس، به عواملی اشاره میكند كه انسان میتواند با به به كارگیری آن خود را نجات دهد. از جمله عواملی كه قرآن بیان میكند میتوان به ایمان(36) و بندگی در برابر خداوند(37) باشد كه با پرهیز و هوشیاری، از دام ابلیس رهایی یابیم و با توكل و استغفار در پناه خدا قرار گیریم.
پینوشتها:
1- كهف/ آیه 50.
2- ص/ آیه 76.
3- بقره/ آیه 36.
4- صحاح اللغه و مقاییس اللغه.
5- بقره/ آیه 34.
6- ص/ آیه 71 تا 76.
7- اعراف/ آیه 20 و 22.
8- اعراف/ آیات 20 تا 27.
9- همان و نیز طه/ آیه 120 و 121.
10- اسراء/ آیات 61 و 62 و ص/ آیه 82.
11- اعراف/ آیه 27.
12- یس/ آیه 60.
13- اعراف/ آیه 27.
14- اعراف/ آیات11 تا 15.
15- حجر/ آیات 32 تا 38 و ص/ 79 تا 81.
16- نساء/ آیه 117 تا 119 و اعراف/ آیه 11 تا 17 اسراء/ آیه 61 و 62 و ص/ آیه 74 و 82 و سبا/ آیه 20 و 21.
17- حجر/ آیه 39 و 40.
18- همان.
19- كهف/ آیه 50.
20- همان.
21- بقره/ آیه 34.
22- اعراف/ آیه 16 و 17 و نیز حجر/ آیه 39 و 40.
23- حجر/ آیه 32 و 33 و اسراء/ آیه 61.
24- بقره/ آیه 34.
25- ص/ آیه 75 تا 78.
26- ص/ آیه 75 و 77.
27- اسراء/ آیه 62.
28- اعراف/ آیه 11 تا 17.
29- اسراء/ آیه 61 و 64.
30- اعراف/ آیه 20 تا 22.
31- نساء/ آیه 117 تا 119.
32- اعراف/ آیه 20 و طه/ آیه 120.
33- اسراء/ آیه 61 و 64.
34- سبا/ آیه 20 و 21.
35- حجر/ آیه 32 و 42.
36- سباء/ آیه 20 و 21.
37- حجر/ آیه 32 و 42. اشاره كرد.
:: برچسبها:
شیطان ,
:: بازدید از این مطلب : 2649